عبارات مثبت
عبارات مثبت
-1 من کافی هستم
-2 من جذاب هستم
-3 من ارزش شادي کردن را دارم
-4 من نیازهایم را میپذیرم
-5 من در مقابل احساسات خودم مسول هستم
-6 آرامش در آغوش پذیرش حاصل میشود
-7 من با خودم مهربان هستم
-8 خداوند خدایی می کند، من خداوند نیستم
-9 من دیگر محتاج و وابسته به دیگران نیستم
-10 احساس بد و درماندگی کردن لزوما به معنی این نیست که من بد و درمانده هستم
-11 من میتوانم به تعادل و آرامش در زندگی ام دست یابم
-12 من میتوانم به همان اندازه اي که به خودم اجازه میدهم خوشحال باشم
-13 من میخواهم به حد و مرزهاي دیگران احترام بگذارم
-14 کارهایم را یکی یکی به نوبت انجام میدهم. به هر یکدر موقع خودش می پردازم و نگران آینده نیستم ماهیت اجباري
وسواس گونه ام را اداره می کنم.
-15 با کمک نیروي برترم مسیر و جهتم در زندگی برایم روشن خواهد شد.
-16 خیلی چیزها براي خوشحال بودن وجود دارد. خداوند برایم خواسته اي دارد.
-17 خداوند مرا دوست دارد. من بنده خاص او هستم.
-18 من فرزند با ارزش خداوند هستم.
-19 هنگامی که نفس عمیق می کشم و آرام می شوم زیبایی من ساطع می شود.
-20 من یک انسان مهم و با ارزش هستم، براي خودم، براي نیروي برترم و براي دیگران.
-21 ترس از احساسات، آنها را عوض نمی کند، بلکه فقط فرآیند بهبودي را به تعویق می اندازد.
-22 من تلاش نخواهم کرد که همه مسایلم را به یکباره حل کنم.
-23 آنچه که لازم است به طور روزانه انجام دهم، برایم آشکار خواهد شد.
-24 من به نیروي برترم اعتماد دارم، به خودم اعتماد دارم، نقاط منفی و ضعف هاي من به نقاط مثبت و قوتم تبدیل خواهد شد.
-25 من مجددا مسیري مشابه آن هایی که مرا به سوي هدف دلخواهم هدایت نکردند، انتخاب نمی کنم.
-26 چیزهایی که در زندگی به آنها احتیاج دارم، سر راه من قرار می گیرند.
-27 هنگامی که باورهاي مخرب در مورد خودم و دیگران را رها میکنم به احساس آزادي می رسم.
-28 نیروي برتر من حاضر و فعال است و در بیست و چهار ساعت روز در همه موقعیتها با من است.
-29 در این لحظه من به خودم اطمینان دارم.
-30 مشکلات من فراتر از توان من نیستند.
-31 من توانایی به انجام رساندن کارها را دارم. من با کفایت هستم.
-32 براي هر موقعیت ناخوشایند، راه حلی وجود دارد.
-33 نیروي برتر من در مکانهاي غیر منتظره، در زمانهاي غیرمنتطره و از طریق آدمهاي غیر منتطره کار خود را انجام می دهد.
-34 من بدنم را دقیقا به همین شکلی که الان هست دوست دارم.
-35 از نیروي برترم می خواهم به من کمک کند تا بدنم را در اندیشه عشق و آرامش بپوشانم.
-36 من خودم را به خاطر قضاوت کردن بدنم به عنوان چیزي بی ارزش می بخشم.
-37 من راههاي مناسبی براي ابراز خشم خود به وجود می آورم.
-38 هنگامی که به خودم فرصت سوگواري می دهم، غم خود را شفا داده و مجالی براي شادي فراهم می آورم.
-39 من تمامی احساساتم را میپذیرم، در اختیار میگیرم و آنها را تجربه میکنم.
-40 من توانایی پذیرش و ابراز عشق را دارم.
-41 من توانایی تصمیم گیري دارم.
-42 من از سردرگمی رهایم، من به نیروي برترم اجازه میدهم که همه سردرگمی ها را از من بگیرد و صلح،آرامش و اطمینان را
جایگزین آن کند.
-43 من توانایی “نه” گفتن به باورهاي قدیمی و تغییر آنها به باورهاي جدید و سالم تر را دارم.
-44 من انتخاب میکنم که بپذیرم و عشق بی دریغ نیروي برترم را احساس کنم.
-45 من از این بابت که خداوند همیشه با من است سپاسگزارم.
-46 من میدانم که با خدا همه چیزهاي خوب امکان پذیر است.
-47 من با کمک گرفتن از نیروي برترم می آموزم که حد و مرزهاي خودم را تعریف کرده و از آنها مراقبت کنم.
-48 من می توانم به هر آنچه می خواهم “بله” بگویم و به هر آنچه که نمی خواهم “نه” بگویم. حق انتخاب با من است.
-49 من می توانم به شخص دیگر نزدیک شوم، بدون اینکه خودم را فراموش کنم.
-50 من حق انتخاب دارم که به باورهاي شخصی، ارزشها و خواسته هایم احترام بگذارم.
-51 با کمک گرفتن از نیروي برترم، من به هنگام “نه” گفتن از همه احساس گناه ها و ترس ها رها می شوم.
-52 من یک انسان ارزشمندم و سزاوارم تا با وقار و احترام رفتار کنم.
-53 من تمایلات جنسیم را از راه هاي سالم و با حفظ احترام به خود و دیگران ابراز می کنم.
-54 لذت بخشیدن جنسی به شخص دیگر انتخاب من است نه وظیفه من.
-55 در این لحظه، من خالی از تمایل براي سرزنش کردن خود و یا دیگران هستم.
-56 من قلبی بخشاینده دارم و نیکی و عشق دیگران را جدب می کنم.
-57 هرچه که عشق من به خودم بیشتر می شود، عشق را از دیگران آسان تر دریافت می کنم.
-58 مادامی که دست از سرزنش کردن خود بر می دارم، مسولیت کارهاي گذشته خود را بر عهده میگیرم.
-59 هنگامی که می آموزم تا به خدا اعتماد کنم و ترس از مردم را رها کنم، عشق و پذیرش وجود مرا پر می کند.
-60 من دوست داشتنی هستم و ارزش عشق را دارم.
.
من خيلي دوست ىارم جلسه وابستكان كمنام و دوستم را دعوت كردم نتونسته بود بياد جون اي دي اون نميشد وارد جلسه شه